مــن را فقط دوباره ببـــر سمتِ کربــلا
ایندفعه قول میدهم آدم شوم حُسیــن
اشک نوشت:
نوکر خوبی نبودم
خودمم میدونم آقا...
دِلِ مَـن لَک زَده تا کُنـــجِ حَــــــــــرَم گِریه کُنــم...حُسِین
اربابـــم...
به تنم دردِ فِــراقِ حَــــرَمَ ت اُفتاده
هَوسِ گرمیِ آغـوشِ ضریحت دارماشک نوشت:قلبِ مَنطاقت دوری ندارد،امتحانش کردم...
آقاجــان:
مثل باران بهــاری که نمیگـــوید کِــی؛
بیخبر دَر بزن و ســر زده از راه بـرس!
دل نوشت:
پدر مهربانم؛
میشود امسال در جشن میلادتان حضور داشته باشید؟!
اللهم عجل فرج منتقم الزهرا علیهماالسلام